تاريخ : 30 / 1 / 1390برچسب:, | 21:35 | نویسنده : مهدی شهبازی.فرزاد سمیع پور

- فهمــیده ام که باز کردن پاکت شیر از طرفی که نوشته "از این قسمت باز کنید” سخت تر از طرف دیگر است. ۵۴ ساله

- فهمــیده ام که هیچ وقت نباید وقتی دستت تو جیبته روی یخ راه بری. ۱۲ ساله

- فهمــیده ام که نباید بگذاری حتی یک روز هم بگذرد بدون آنکه به زنت بگویی "دوستت دارم”. ۶۱ ساله

- فهمــیده ام که وقتی گرسنه ام نباید به سوپر مارکت بروم . ۳۸ ساله

- فهمــیده ام که می شود دو نفر دقیقا به یک چیز نگاه کنند ولی دو چیز کاملا متفاوت ببینند. ۲۰ ساله

- فهمــیده ام که وقتی مامانم میگه "حالا باشه تا بعد” این یعنی "نه” . ۷ ساله

- فهمــیده ام که من نمی تونم سراغ گردگیری میزی که آلبوم عکس ها روی آن است بروم و مشغول تماشای عکس ها نشوم. ۴۲ ساله

- فهمــیده ام که بیش تر چیزهای که باعث نگرانی من می شوند هرگز اتفاق نمی افتند. ۶۴ ساله

- فهمــیده ام که اگر عاشق انجام کاری باشم،آن را به نحو احسن انجام می دهم. ۴۸ ساله

- فهمــیده ام که وقتی مامان و بابا سر هم دیگه داد می زنند ، من می ترسم . ۵ ساله

- فهمــیده ام که اغلب مردم با چنان عجله و شتابی به سوی داشتن یک "زندگی خوب” حرکت می کنند که از کنار آن رد می شوند. ۷۲ساله

- فهمــیده ام که وقتی من خیلی عجله داشته باشم ، نفر جلوی من اصلا عجله ندارد. ۲۹ ساله

- فهمــیده ام که بیش ترین زمانی که به مرخصی احتیاج دارم زمانی است که از تعطیلات برگشته ام. ۳۸ ساله

- فهمــیده ام که مدیریت یعنی: ایجاد یک مشکل ��" رفع همان مشکل و اعلام رفع مشکل به همه. ۳۴ ساله

- فهمــیده ام که اگر دنبال چیزی بروی بدست نمی آوری باید آزادش بگذاری تا به سراغت بیاید. ۲۹ ساله

- فهمــیده ام که در زندگی باید برای رسیدن به اهدافم تلاش کنم ولی نتیجه را به خواست خدا بسپارم و شکایت نکنم. ۲۹ ساله

- فهمــیده ام که عاشق نبودن گناه است. ۳۱ساله

- فهمــیده ام هر چیز خوب در زندگی یا غیر قانونی است و یا غیر اخلاقی و یا چاق کننده. ۳۱ساله

- فهمــیده ام مبارزه در زندگی برای خواسته هایت زیباست اما تنها در کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارند! ۲۷ ساله

- در زندگى فهمــیده ام در فکر عوض کردن همسرم نباشم. خودمو عوض کنم و وفق بدم به موقعیتها و مراحل مختلفه زندگیم تا بتونم با بینش واضح زندگیم رو با خوشحالى و سرور ادامه بدم ۳۱ساله

- هر کسى مسئول خودش هست، هرکسى تو قبر خودش میخوابه، من باید آدم درستى باشم.۴۲ ساله

- فهمــیده ام که وقتی طرف مقابل داد میزند صدایش به گوشم نمیرسد بلکه از ان رد می شود. ۵۰ساله

- فهمــیده ام هرکس فقط و فقط به فکر خودشه، مرد واقعی اونه که همیشه و در همه حال به شریکش هم فکر کنه بی منت. ۳۵ ساله

- فهمــیده ام برای بدست آوردن چیزی که تا بحال نداشتی باید بری کاری رو انجام بدی که تا بحال انجامش نداده بودی! ۳۶ ساله

- من هنوز چیزی نفهمیدم, فعلا قضیه خیلی مبهمه. ۳۴ ساله

- من هم فهمیده ام همه چی رو با هم نمیشه داشت گاهی عشق ، گاهی پول ، گاهی آرامش. ۳۶ ساله

راستی شما چی از زندگی فهمــیده اید؟!!


تاريخ : 29 / 1 / 1390برچسب:, | 10:28 | نویسنده : مهدی شهبازی.فرزاد سمیع پور

زپرتي :
واژة روسي
Zeperti به معني زنداني است و استفاده از آن يادگار زمان قزاق‌هاي روسي در ايران است. در آن دوران هرگاه سربازي به زندان مي‌افتاد ديگران مي‌گفتند يارو زپرتي شد و اين واژه کم کم اين معني را به خود گرفت که کار و بار کسي خراب شده و اوضاعش به هم ريخته است.

هشلهف
:
مردم براي بيان اين نظر که واگفت (تلفظ) برخي از
واژه‌ها يا عبارات از يک زبان بيگانه تا چه اندازه مي‌تواند نازيبا و نچسب باشد، جملة انگليسيI shall have به معني من خواهم داشت را به مسخره هشلهف خوانده‌اند تا بگويند ببينيد واگويي اين عبارت چقدر نامطبوع است! و اکنون ديگر اين واژة مسخره آميز را براي هر واژة عبارت نچسب و نامفهوم ديگر نيز (چه فارسي و چه بيگانه) به کار مي‌برند.


چُسان فسان
:
از واژة روسي
Cossani Fossani به معني آرايش شده و شيک پوشيده گرفته شده است.

شر و ور
:
از واژة فرانسوي
Charivari به معني همهمه، هياهو و سرو صدا گرفته شده است.

اسكناس
:
از واژة روسي
Assignatsia که خود از واژة فرانسوي Assignat به معني برگة داراي ضمانت گرفته شده است.

فکسني
:
از واژة روسي
Fkussni به معناي بامزه گرفته شده است و به کنايه و واژگونه به معناي بيخود و مزخرف به کار برده شده است.

نخاله
:
يادگار سربازخانه‌هاي قزاق‌هاي روسي در ايران است که
به زبان روسي به آدم بي ادب و گستاخ مي‌گفتند Nakhal و مردم از آن براي اشاره به چيز اسقاط و به درد نخور هم استفاده کرده‌اند.




تاريخ : 29 / 1 / 1390برچسب:, | 10:20 | نویسنده : مهدی شهبازی.فرزاد سمیع پور

ادامه مطلب

تاريخ : 22 / 1 / 1390برچسب:, | 23:34 | نویسنده : مهدی شهبازی.فرزاد سمیع پور

ادامه مطلب

تاريخ : 19 / 1 / 1390برچسب:, | 9:47 | نویسنده : مهدی شهبازی.فرزاد سمیع پور

GetBC(192);

GetBC(191);

تاريخ : 3 / 1 / 1390برچسب:, | 12:42 | نویسنده : مهدی شهبازی.فرزاد سمیع پور





آدم‌ها نمی‌توانند تنها زندگی کنند. هر کسی جزئی از جامعه است و

‏مردم، همه به یکدیگر نیاز دارند. مردم، جامعه را می‌سازند و در

عین حال، ‏جامعه مردم را می‌سازد. جامعه‌شناسان امریکایی، «پیتر و

بریژیت برگر»[1]، در کتاب‌شان تحت عنوان: «رویکردی زندگی‌نامه‌ای

به جامعه‌شناسی»، درباره‌ی روند ‏اجتماعی شدن فرد مطالبی را

نوشته‌اند و اینکه چگونه زندگی‌نامه‌ی هر ‏فرد واقعاً داستان روابط

او با مردم دیگر است. آنها بحث می‌کنند که چگونه اجتماعی شدن به

فرد این امکان را می‌دهد که با افراد دیگر ارتباط ‏پیدا کند و

سرانجام به کار جهان اجتماعی پیوند بخورد.


‏مفهوم زندگی در از خودگذشتگی یافت می‌شود، نه درخودخواهی و

خودپسندی. اما ما تازگی‌ها به مشکلات اجتماعی بوجود آمده توسط

‏مردمی که فکر می‌کنند ‏آنها، و فقط آنها، بدون در نظر گرفتن

دیگران، زندگی خوبی خواهند کرد، برمی‌خوریم. اگر شما حتی ذره‌ای

برای دیگران ارزش قائل شوید، هرگز مواد مخدر نخواهید فروخت و یا

به موادغذایی آنها مواد خطرناک اضافه نخواهید کرد.


‏اگر شما ذره‌ای به این حقیقت حساس باشید که خانواده‌هایی متشکل از

سه نسل وجود دارند که در اتاق‌های تکی اجاره‌ای زندگی می‌کنند،

دیگر حتی فکر خریدن پالتو با پوست خز و یا حقه‌بازی در معاملات

خانه و زمین نخواهید کرد. چنین رفتاری از کمبود توجه به

همسایگان سرچشمه می‌گیرد. باعث تأسف و ناراحتی است که افرادی

هستند که اصرار دارند این چنین زندگی کنند.


‏در هر شغلی که هستید نباید به دام خودخواهی بیفتید. باید پایتان

را از دایره‌ی حرص[2] و ولع شخصی فراتر گذاشته و به فکر خوشبختی

عموم مردم باشید. همیشه باید به خاطر داشته باشید که به تنهایی

زندگی نمی‌کنید، باید به این فکر باشید که در ارتباط با سایر

مردم هستید و به آنها به طرق گوناگون وابسته هستید، در حالی که

در غالب موارد، این امر را بدیهی فرض کرده و نادیده می‌گیرید.


‏با یکدیگر زندگی کردن بسیار فراتر از در کنار یکدیگر زنده بودن

‏است، با هم زندگی کردن شامل با هم رشد کردن و با هم ترقی کردن

است، آنچه ما آن را «با هم به رفاه رسیدن» می‌نامیم و این، بنیان

فلسفه‌ی شرکتی من است.


-----------------------------------------------
1. Peter and Brigette Berger


2. در کتاب، حرف، آمده است. به نظر می‌رسد واژه‌ی «حرص» درست است. ره‌پو


برگرفته از كتاب:


چونگ، كيم‌وو؛ سنگفرش هر خيابان از طلاست: راهي به سوي موفقيت واقعي؛ برگردان

داوود نعمت‌اللهي؛ چاپ ششم؛ تهران: معيار علم 1388.



تاريخ : 30 / 1 / 1390برچسب:, | 21:35 | نویسنده : مهدی شهبازی.فرزاد سمیع پور

 

 

 

- فهمــیده ام که باز کردن پاکت شیر از طرفی که نوشته "از این قسمت باز کنید” سخت تر از طرف دیگر است. ۵۴ ساله

- فهمــیده ام که هیچ وقت نباید وقتی دستت تو جیبته روی یخ راه بری. ۱۲ ساله

- فهمــیده ام که نباید بگذاری حتی یک روز هم بگذرد بدون آنکه به زنت بگویی "دوستت دارم”. ۶۱ ساله

- فهمــیده ام که وقتی گرسنه ام نباید به سوپر مارکت بروم . ۳۸ ساله

- فهمــیده ام که می شود دو نفر دقیقا به یک چیز نگاه کنند ولی دو چیز کاملا متفاوت ببینند. ۲۰ ساله

- فهمــیده ام که وقتی مامانم میگه "حالا باشه تا بعد” این یعنی "نه” . ۷ ساله

- فهمــیده ام که من نمی تونم سراغ گردگیری میزی که آلبوم عکس ها روی آن است بروم و مشغول تماشای عکس ها نشوم. ۴۲ ساله

- فهمــیده ام که بیش تر چیزهای که باعث نگرانی من می شوند هرگز اتفاق نمی افتند. ۶۴ ساله

- فهمــیده ام که اگر عاشق انجام کاری باشم،آن را به نحو احسن انجام می دهم. ۴۸ ساله

- فهمــیده ام که وقتی مامان و بابا سر هم دیگه داد می زنند ، من می ترسم . ۵ ساله

- فهمــیده ام که اغلب مردم با چنان عجله و شتابی به سوی داشتن یک "زندگی خوب” حرکت می کنند که از کنار آن رد می شوند. ۷۲ساله

- فهمــیده ام که وقتی من خیلی عجله داشته باشم ، نفر جلوی من اصلا عجله ندارد. ۲۹ ساله

- فهمــیده ام که بیش ترین زمانی که به مرخصی احتیاج دارم زمانی است که از تعطیلات برگشته ام. ۳۸ ساله
 

- فهمــیده ام که مدیریت یعنی: ایجاد یک مشکل ��" رفع همان مشکل و اعلام رفع مشکل به همه. ۳۴ ساله

- فهمــیده ام که اگر دنبال چیزی بروی بدست نمی آوری باید آزادش بگذاری تا به سراغت بیاید. ۲۹ ساله

- فهمــیده ام که در زندگی باید برای رسیدن به اهدافم تلاش کنم ولی نتیجه را به خواست خدا بسپارم و شکایت نکنم. ۲۹ ساله

- فهمــیده ام که عاشق نبودن گناه است. ۳۱ساله

- فهمــیده ام هر چیز خوب در زندگی یا غیر قانونی است و یا غیر اخلاقی و یا چاق کننده. ۳۱ساله

- فهمــیده ام مبارزه در زندگی برای خواسته هایت زیباست اما تنها در کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارند! ۲۷ ساله

- در زندگى فهمــیده ام در فکر عوض کردن همسرم نباشم. خودمو عوض کنم و وفق بدم به موقعیتها و مراحل مختلفه زندگیم تا بتونم با بینش واضح زندگیم رو با خوشحالى و سرور ادامه بدم ۳۱ساله

- هر کسى مسئول خودش هست، هرکسى تو قبر خودش میخوابه، من باید آدم درستى باشم.۴۲ ساله

- فهمــیده ام که وقتی طرف مقابل داد میزند صدایش به گوشم نمیرسد بلکه از ان رد می شود. ۵۰ساله

- فهمــیده ام هرکس فقط و فقط به فکر خودشه، مرد واقعی اونه که همیشه و در همه حال به شریکش هم فکر کنه بی منت. ۳۵ ساله

- فهمــیده ام برای بدست آوردن چیزی که تا بحال نداشتی باید بری کاری رو انجام بدی که تا بحال انجامش نداده بودی! ۳۶ ساله
 

- من هنوز چیزی نفهمیدم, فعلا قضیه خیلی مبهمه. ۳۴ ساله

- من هم فهمیده ام همه چی رو با هم نمیشه داشت گاهی عشق ، گاهی پول ، گاهی آرامش. ۳۶ ساله

راستی شما چی از زندگی فهمــیده اید؟!!


تاريخ : 29 / 1 / 1390برچسب:, | 10:28 | نویسنده : مهدی شهبازی.فرزاد سمیع پور

 

 

 

 

 

 

 

زپرتي :
واژة روسي
Zeperti به معني زنداني است و استفاده از آن يادگار زمان قزاق‌هاي روسي در ايران است. در آن دوران هرگاه سربازي به زندان مي‌افتاد ديگران مي‌گفتند يارو زپرتي شد و اين واژه کم کم اين معني را به خود گرفت که کار و بار کسي خراب شده و اوضاعش به هم ريخته است.

هشلهف
:
مردم براي بيان اين نظر که واگفت (تلفظ) برخي از
واژه‌ها يا عبارات از يک زبان بيگانه تا چه اندازه مي‌تواند نازيبا و نچسب باشد، جملة انگليسيI shall have به معني من خواهم داشت را به مسخره هشلهف خوانده‌اند تا بگويند ببينيد واگويي اين عبارت چقدر نامطبوع است! و اکنون ديگر اين واژة مسخره آميز را براي هر واژة عبارت نچسب و نامفهوم ديگر نيز (چه فارسي و چه بيگانه) به کار مي‌برند.


چُسان فسان
:
از واژة روسي
Cossani Fossani به معني آرايش شده و شيک پوشيده گرفته شده است.

شر و ور
:
از واژة فرانسوي
Charivari به معني همهمه، هياهو و سرو صدا گرفته شده است.

اسكناس
:
از واژة روسي
Assignatsia که خود از واژة فرانسوي Assignat به معني برگة داراي ضمانت گرفته شده است.

فکسني
:
از واژة روسي
Fkussni به معناي بامزه گرفته شده است و به کنايه و واژگونه به معناي بيخود و مزخرف به کار برده شده است.

نخاله
:
يادگار سربازخانه‌هاي قزاق‌هاي روسي در ايران است که
به زبان روسي به آدم بي ادب و گستاخ مي‌گفتند Nakhal و مردم از آن براي اشاره به چيز اسقاط و به درد نخور هم استفاده کرده‌اند.




تاريخ : 29 / 1 / 1390برچسب:, | 10:20 | نویسنده : مهدی شهبازی.فرزاد سمیع پور

 

 

 

Every man should get maed some time after all

happiness is not the only thing in life

هر مردی باید یکروزی ازدواج کنه،چون شادی تنها چیز زندگی نیست !

.



ادامه مطلب